مدیریت پروژه

فراتر از دانش‌گاه

مدیریت پروژه

فراتر از دانش‌گاه

۶ سال در دانش‌گاه هنر تهران معماری خوانده‌ام، ورودی ۱۳۹۰ بودم. بلافاصله مدیریت پروژه را کنکور دادم و شدم ورودی ۱۳۹۶ دانش‌گاه تربیت مدرس. در تمام این سال‌ها و حتی همین الان دوبه‌شک بودم راجع به تحصیل‌م. اما جلوه‌هایی که هرکدام از این رشته‌ها داشت و انگیزه‌هایی که برای هرکدام داشتم، سرِ پا نگه‌م داشت.
معمولاً یک جا بند نمی‌شوم و زیاد به این‌ور و آن‌ور ناخنک می‌زنم!؛ «نمونه‌های‌ش». ادبیات را زیاد دوست دارم و نوشتن را، از همه‌ی این‌ها بیش‌تر مطالعه‌ی آزاد را می‌پسندم و چیزهایی که دغدغه‌‌ی گاه‌به‌گاه‌م می‌شود.
تقریباً از تابستان ۱۳۹۰ که داشتم دانش‌گاهی می‌شدم وب‌لاگ‌نویسی را شروع کردم، اسم‌م شد بِیدَق که توضیح‌ش را این‌جا داده‌ام. با بلاگفا شروع کردم و خیلی زود به بیان مهاجرت کردم. وب‌لاگ‌م شد دفترچه‌ای شخصی که هر چه در من غل می‌زد را درون‌ش می‌ریختم و گاهی هم معجون‌های عجیبی از آن درست می‌شد. کم‌کم به نوشتن شناخته شدم میان دوستان‌م و حتی در چند سایت و نشریه‌ی حرفه‌ای هم نوشتم: (+)، (+). اگرچه هرچه تخصصی‌تر فکر می‌کردم و وارد وادی‌های جدی و مسئولیت‌دار زندگی می‌شدم کم‌تر می‌نوشتم، اما اتفاقاً همیشه فکر می‌کردم این وادی‌ها مهم‌ترین جا برای بلاگ‌نویسی و حرف زدن است. ثبت تجربیات حرفه‌ای‌ها و دریافت‌های تخصصی‌شان گم‌شده‌ی بزرگ سرزمین ماست،‌ شرقیانی که مستندسازی و تبادل فکر غیرحضوری را وقعی ننهاده‌اند و با این کاهلی میراث بزرگی را از کف داده‌اند. بنابراین من همیشه دوست داشتم شرقی باشم، و زندگی شرقی‌ام را مانند غربی‌ها مستند کنم :).